امیرعلی درحال خوردن آب نبات
امیرعلی در پارک
امیرعلی در پارک
عزیزم چند وقت پیش برده بودیمت پارک اونجا سوار قطار شدی بلیط رو هم محکم دستت گرفته بودی تا تحویل مسئول بدی . عزیزم کنارت یه پسر بچه نشسته بود توهم فرمونی که جلوت بود رو بازی میدادی بعدش هم خواستی فرمون اون نی نی رو بازی بدی که اون اجازه نداد و دستت رو کشید تو هم به صورت اون چنگ انداختی البته این کار بدیه که به صورت کسی چنگ بندازی پسر من گله، دیگه از این کارا نمی کنه باشه مامانی. عزیزم دوستت دارم. ...
نویسنده :
مامان امیرعلی
11:12
امیرعلی در عاشورای حسینی سال 92
عزیزم من و بابایی نذر کرده بودیم که اولین عاشورا بعد از تولد نی نی گلمون یکی از هیئت ها بیاد دم در خونمون و ما جلو هیئت گوسفند قربونی کنیم . بالاخره هیئت حضرت علی اصغر (ع) روز عاشورا اومد جلو در خونمون و ما گوسفند قربونی کردیم و از هیئت پذیرایی هم شد و برای سلامتی پسر دردونه مامان و بابا کلی دعا کردن.اینم عکسات عزیزم. ...
نویسنده :
مامان امیرعلی
12:04
امیرعلی در همایش شیرخوارگان
پسر گل مامانی امیرعلی نازم پارسال ماه محرم برده بودمت همایش شیرخوارگان. اونجا ازت چندتا عکس گرفتم که برات میذارم. خدا حفظت کنه عزیز دلم. ...
نویسنده :
مامان امیرعلی
11:53